مخلوط کردن. ممزوج کردن، مخلوط شدن. ممزوج شدن. املاس، درهم آمیختن تاریکی. ملابسه، درهم آمیختن کار. (از منتهی الارب). اعتکار، درهم آمیخته شدن تاریکی
مخلوط کردن. ممزوج کردن، مخلوط شدن. ممزوج شدن. املاس، درهم آمیختن تاریکی. ملابسه، درهم آمیختن کار. (از منتهی الارب). اعتکار، درهم آمیخته شدن تاریکی