جدول جو
جدول جو

معنی درهم آمیخته - جستجوی لغت در جدول جو

درهم آمیخته
(دَهََ تَ / تِ)
مخلوط. ممزوج. لجلج: غاغه، غوغاء، مردم بسیار درهم آمیخته. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دِ دَ)
مخلوط کردن. ممزوج کردن، مخلوط شدن. ممزوج شدن. املاس، درهم آمیختن تاریکی. ملابسه، درهم آمیختن کار. (از منتهی الارب). اعتکار، درهم آمیخته شدن تاریکی
لغت نامه دهخدا
(بِهََ تَ / تِ)
مخلوط. درهم شده. (فرهنگ فارسی معین). درهم و مخلوط و مختلط. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از در هم آمیختن
تصویر در هم آمیختن
با هم مخلوط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهم آمیخته
تصویر بهم آمیخته
مخلوط، درهم شدن
فرهنگ لغت هوشیار